ريشه يابي فتنه هاي اخير در كلام امام رضا (ع)
● نويسنده: مصطفي - غفاري
● منبع: خبرگزاری - فارس - تاريخ شمسی نشر 09/10/1388
امام رضا(ع) با ذكر ويژگي مهم فتنهگران يعني دوستي با دشمنان و دشمني با دوستان، پرده از ترفند آنان برداشته و معيار تشخيص حق و باطل را در فضاي شبههناك كنوني بيان فرمودهاند.
در كتاب وسائلالشيعة كه توسط شيخ حرّ عاملي گردآوري شده و از زمان تأليف تاكنون مدار تحقيق و استنباط فقها در احكام شرعي بوده، روايتي از امام رضا عليهالسلام دربارهي "فتنه " آمده است كه ميفرمايند:
"إنّ ممّن ينتحلُ مودّتنا أهلَ البيت، من هو أشدُّ فتنةً علي شيعتِنا من الدّجّال. فقلتُ: بماذا؟قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أوليائِنا. إنّه إذا كان كذلك، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم يُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ "*
"همانا از كساني كه مدعي مودت ما اهل بيت هستند، 1 كسي هست كه در فتنهگري، براي شيعيان ما از دجال شديدتر است. (راوي) گفتم: براي چه؟ (امام) گفت: به خاطر دوستي با دشمنان ما و دشمني با دوستانمان. چون چنين شد، حق با باطل آميخته ميشود و مؤمن از منافق بازشناخته نميشود. "
سيماي فتنهگران
بر اساس اين بيان حضرت، كساني كه مدعي مودت اهل بيت هستند، ممكن است فتنههايي بيافرينند كه براي شيعيان واقعي، از فتنهي دجال2 در آخرالزمان- كه از نشانههاي نزديكي ظهور حضرت حجت(عج) است- شديدتر و دشوارتر باشند. بنابراين نميتوان تنها با ظاهر اشخاص كه خود را محب و طرفدار حق مينمايانند دل خوش كرد. بلكه بايد رفتار و گفتار آنها را با معيار حق سنجيد.
در ادامه دليل بروز اين فتنه، به دوستي گرفتن دشمنان و دشمني با دوستان اهل بيت- يعني اركان دين و ايمان- بيان شده است. اين مسئله به نوبهي خود، موجب اختلاط حق و باطل ميشود و چهرهي حقيقت را به شبهه ميآلايد تا جائيكه مؤمن را نميتوان از منافق بازشناخت.
در واقع امام(ع) با ذكر ويژگي مهم فتنهگران يعني دوستي با دشمنان و دشمني با دوستان، پرده از ترفند آنان برداشته و معيار تشخيص حق و باطل را در فضاي شبههناك بيان فرمودهاند. بر اين اساس كارآمدترين شاخص در اين باره، بصيرت در تمسك به دو اصل "ولايت دوستان و برائت از دشمنان " است كه در آموزههاي ديني، لازمهي ايمان شمرده شدهاند. 3
در جامعهي اسلامي هريك از شهروندان بايد به خود نگاه كند تا گفتار و رفتار او دانسته و ندانسته بخشي از پازل دشمن را تكميل نكند و جاي دوست و دشمن عوض نشود. از اين رو بيان ويژگي فتنهگران در كلام امام(ع) در واقع ارائهي درمان و راه علاج هم هست. نخبگاني كه در تصميمسازيها در جامعهي اسلامي مؤثر هستند و كردار آنها بر جهتگيري جامعه تأثير ميگذارد، بايد مراقب نزديك شدن به دشمنان باشند.
رهبر معظم انقلاب علاوه بر اينكه از سالها پيش بر اهميت توجه به "واكنش دشمن " در برابر "كنش نخبگان " در جامعه تأكيد كردهاند، 4 در چند ماه اخير نيز بر اين نگاه راهبردي تأكيد ويژهاي داشتهاند:
"يك وقت مىبينيد ما در داخل جدول و پازلهاى دشمن قرار ميگيريم- در پازل، مجموعهاى را كنار هم ميچينند، تا يك شكلى از تويش در بيايد- تا يكى از اين اجزاء را ما تأمين بكنيم. خوب، اين خيلى چيز بدى است؛ ما بايد سعى كنيم كه تأمينكنندهى اجزاء او نباشيم. مثل اين جدول حروف متقاطع كه وقتى كنار هم گذاشته ميشود، يك كلمهاى از تويش در مىآيد. دشمن يك جدولى اين جورى درست كرده، براى اينكه يك حرفى از تويش در بياورد؛ چند تا از اين حروف را هم ما بگذاريم! اين را بايد مراقبت كرد؛ بحث سر اين است؛ بايد جدول دشمن را كامل نكنيم؛ پازل دشمن را كامل نكنيم؛ ببينيم دشمن چه كار دارد ميكند و چه كار ميخواهد بكند؛ اهداف و حضور واضح او را ببينيم. "5
ريشه فتنه
امام رضا عليهالسلام ابتدا به ادعاي مودت اهل بيت از سوي فتنهگران بدتر از دجال، اشاره ميكنند. چون ظاهرسازي آنها- در حالي كه در پشت پرده با دشمنان دوستي ميكنند- حقايق را بر كساني كه ولايت نسبت به دوستان و برائت از دشمنان را معيار نميگيرند، ميپوشاند. در چنين شرايطي، فضاي فتنه به وجود ميآيد و ديگر مؤمن از منافق تشخيص داده نميشود؛ زيرا منافقان خود را مصلح دلسوز مينماياند. "آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين عليه الصّلاة و السّلام هست: و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث، فيمزجان؛ فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه. "6
بنابراين دوستي با دشمنان كه مبناي آن اعتماد به دشمن است، يكي از علل بروز فتنه- يعني غبارآلود شدن فضاي اذهان عمومي- است. رهبر انقلاب در سخنان مهم كه سالها پيش دربارهي تبيين طرح فروپاشي شوروي ايراد فرمودهاند، به خطاي تاريخي گورباچف در اعتماد به دشمنان كشورش، اشاره ميكنند و مسؤولان جمهوري اسلامي را نيز به عبرتگيري از آن فراميخوانند. 7
در اين شرايط راهكار برونرفت از فتنه، هوشياري و بصيرت در تشخيص حق و باطل و گم نكردن معيارها در فضاي آلودهي افكار عمومي است. بصيرت، غبارآلودگى فتنه را از بين ميبرد اما اگر بصيرت نبود، ممكن است انسان حتي با نيت خوب، در راه بد قدم گذارد. اگر در جبههى جنگ راه را ندانيم و نقشهخوانى بلد نباشيم، ممكن است در محاصرهي دشمن قرار گيريم. در اين شرايط تنها يك قطبنما ميتواند به داد انسان برسد. در زندگىِ پيچيدهى اجتماعىِ امروز، ميتوان نام اين قطبنما را بصيرت گذاشت.
از سوي ديگر با توجه به متن روايت، يكي از راههاي كسب بصيرت و از بين بردن زمينهي فتنه، اعتماد به دوستان و بدبيني نسبت به دشمنان و رفتار آنان است. رهبر انقلاب در اينباره ميگويند: "امروز در مقابل نظام جمهورى اسلامى كه فعلاً قلهى اسلامطلبى در دنياى اسلام است، صفوفى قرار گرفتهاند؛ استكبار جهانى در قلب آن صفوف است؛ صهيونيسم در قلب آن صفوف است. اينها به طور صريح، دشمنان خونى اسلامند، پس دشمنان خونى جمهورى اسلامىاند. اين شد يك معيار. اگر حركتى كرديم، كارى كرديم كه به نفع اين دشمن انجام گرفت، بايد بدانيم اگر غافليم، هوشيار بشويم، بدانيم كه داريم راه غلط ميرويم. اگر حركتى كرديم كه ديديم اين دشمن را خشمگين ميكند، بدانيم كه راهمان راهِ درست است... آن چيزى كه دشمن را خشمگين ميكند، اين همان خط درست است. آن چيزى كه دشمن را مشعوف ميكند، ذوقزده ميكند، سعى ميكند بر روى او هى تكيه كند؛ در تبليغات، در سياستورزى، اين آن خط كج است؛ اين همان زاويهدارى است. "8
پينوشتها:
* وسائل الشيعه؛ ج 16؛ ص 179
1. ينتحل (از ريشه نحل در باب افتعال) معناي "به خود نسبت دادن "، "از آن خود دانستن "، "به ناحق مدعي چيزي بودن " و "به خود بستن " ميدهد. نگاه كنيد به: فرهنگ معاصر عربي- فارسي؛ آذرتاش آذرنوش؛ نشر ني؛ ص 676 (ذيل مدخل نحل)
2. در كتابهاي لغت، دجال به معني كذاب است. دجال را در زبانهاي فرانسه و انگليسي، آنتيكريست ناميدهاند كه به معني دشمن و ضد مسيح است.
بر اساس روايات شيعي، خروج دجال مقارن با آغاز حكومت جهاني حضرت امام مهدي(عج) است و از خروج او به عنوان فتنه و امتحاني سخت براي بشر يادشده است. او چنان فتنهاي بر پا ميكند كه در تاريخ سابقه نداشته باشد. پس از خروج، نخست ادعاي نبوت كرده، سپس ادعاي الوهيت مينمايد و... اما ظهور دجال، در كتابهاي اهل سنت، از نشانههاي برپايي قيامت دانسته شده است.
بعضي از نويسندگان اسلامي با توجه به ريشه لغت، دجال را منحصر به يك فرد بهخصوص نميدانند بلكه آن را عنواني كلي براي افراد پر تزوير حيلهگر و حقهباز كه براي فريب مردم از هر وسيلهاي استفاده ميكنند، ميدانند. بر اين اساس دجال هر شخصي است كه با اغفال مردم، حق را با باطل آميخته و از حق براي راهبرد اهداف شيطاني خود استفاده ميكند. در منابع اسلامي نيز احاديثي راجع به متعدد بودن وجود دجال نقل شدهاست.
3. تكرار اين مضمون در روايات اهل بيت بسيار زياد است. براي نمونه: به امام صادق(ع) عرض شد: فلاني از دوستان شما اهل بيت است ولي در برائت از دشمنان شما سست و ضعيف است. حضرت فرمودند: هرگز چنين چيزي ممكن نيست! كسي كه از دشمن ما بيزار و متنفر نباشد، در ادعاي محبت ما دروغگو است. / بحارالانوار 27؛ 58
4. براي نمونه نگاه كنيد به بحث "ريزشها و رويشها " در خطبههاي نماز جمعه تهران به تاريخ 26/9/1378: "هر آدم عاقلى تا ديد دشمن برايش كف مىزند، بايد به فكر فرو برود و بگويد من چه غلطى كردم؛ من چه كار كردم كه دشمن براى من كف مىزند؟! بايد به خود بيايد. اين مايهى غُصه است كه بعضى از كف زدن دشمن خوششان مىآيد! اگر گلزن مهاجم ما در ميدان فوتبال، اشتباهاً به دروازهى خودش گل بزند، چه كسى در آن ميدان كف خواهد زد؟ طرفداران تيم مقابل و مخالف. حالا شما وقتى كه مىبينى دشمن برايت كف مىزند، بايد بفهمى كه به دروازهى خودى گل زدهاى! ببين چرا زدى؟ ببين چرا كردى؟ ببين چه اشتباهى كردهاى؟ ببين مشكلت كجاست؟ بگرد مشكل خودت را پيدا كن و توبه كن. "
5. ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري 2/7/1388
6. (در اينجا شيطان بر دوستانش چيرگي مييابد!) سخنراني در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون 22/9/1388
7. ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران 19/04/1379
8. سخنراني در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 15/7/1388