loading...
پیک اینترنتی آنتی دجال املش
گروه اینترنتی مهراملش بازدید : 171 یکشنبه 22 فروردین 1389 نظرات (0)

نگاهی به رویکرد سلفی به بهانه مرگ ابومصعب زرقاوی  
● نويسنده: فرزان - شهیدی 

● منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاريخ شمسی نشر 20/03/1385


 
 هلاکت ابومصعب زرقاوی رهبر شاخه القاعده در عراق، مهمترین تیتر خبری رسانه های جهان طی روزهای اخیر بود. کشته شدن زرقاوی که در عراق به «دجال» و«مفسد فی الارض» ملقب شده بود، موجی از شادی در این کشور به ویژه در میان شیعیان پدید آورد. در مقابل گروهی نیز در عراق وجهان عرب که با او هم عقیده ویا همداستان بودند از مرگ وی گریستند واز او به عنوان شهید وقهرمان امت یاد کردند.

زرقاوی که نام اصلی او احمد فاضل النزال الخلايه است در سال 1966 در شهرک زرقا، در شمال غرب امان، پايتخت اردن به دنيا آمد و بعدها کنيه ابومصعب و نام شهر زرقا را برخود نهاد و به ابومصعب الزرقاوی مشهور شد. زرقاوی اولين بار به عنوان رهبر گروه شورشی «توحيد و جهاد» در عراق ظاهر شد. اين گروه اواخر سال 2004 ميلادی در شبکه القاعده ادغام شد و زرقاوی به عنوان رهبر وامیر القاعده در عراق معرفی شد.

زرقاوی نمادی است از جریان سلفی وتکفیری که دارای قرائتی متحجرانه از اسلام هستند. سلفی ها در قرائت خود از احکام اسلامی رویکرد اخباریگری دارند وعقلانیت را برنمی تابند واز سویی تحقق اهداف خود (از جمله احیای خلافت اسلامی) را در شیوه های خشونت آمیز جست وجو می کنند. زرقاوی واسلاف وی این خشونت را در قالب «جهاد» توجیه کرده وبا استناد به آیات وروایات اعمال خشونت علیه سایر مسلمانان (خصوصا شیعیان) را جایز می شمرند. برای نمونه ابن تیمیه پدر ورهبر معنوي ايده سلفی در کتاب الفتاوی (جزء 28) می گوید: «کفر برخی از مسلمانان مانند شیعه عظیم تر از کفار اصلی است وقتل آن ها از خوارج واجب تر است!»

تفکر سلفی وتکفیری از دیرباز در جهان اسلام وجود داشته وخسارت های زیادی را به مسلمانان تحمیل کرده است، اما با تلاش ودرایت علمای فریقین آتش آن تا مدت ها خاموش شده بود. این جریان زمانی با حکام جور (رژیم های استبدادی) درافتاده وشعار ایجاد حکومت وخلافت اسلامی را سرداده وگاه متعرض شیه ومقدسات آن شده است. اما سلفی ها از هیچ یک از این اقدامات طرفی نبسته ودچار نوعی سرخوردگی شده اند. شاید تمایل به خشونت برخاسته از این ناکامی ها باشد ودر باره ابومصعب زرقاوی، سوابق وی در اردن به روشنی از آشفتگی وناکامی اجتماعی ـ روانی او پرده برمی دارد.

حوادث آغاز هزاره سوم بستر نشو ونمای دوباره این تفکر خطرناک را فراهم ساخت. حمله آمریکا ومتحدانش به افغانستان وعراق روحی تازه در کالبد سلفی گری دمید وعراق بستری مناسب برای حضور جوانان سلفی از اقصا نقاط جهان عرب واسلام گردید وبه تعبیر یکی از پژوهشگران آمریکایی این سرزمین تبدیل به «بهشت مجاهدان» گردید. این تعبیر شاید خالی از مبالغه نباشد اما در این واقعیت تردیدی نیست که جوانان پیکارجو در عراق به سودای بهشت صدها عملیات انتحاری انجام داده اند که بیشترین قربانی آن شهروندان بی گناه عراقی بوده اند.

مرگ زرقاوی بیش از همه دستمایه پیروزی اشغالگران امریکایی در عراق قرار گرفته وکاهش محبوبیت جرج بوش را تا حد زیادی جبران کرده است. همزمانی مرگ زرقاوی با تکمیل دولت مالکی دستاوردی بزرگ برای حاکمیت جدید عراق محسوب می شود، اما آمریکا به عنوان سردمدار پروژه عراق نوین بیش از همه احساس غرور می کند. از این رو برخی ناظران همچنان این پرسش مهم را مطرح ساخته اند که آیا آمریکا تاکنون قادر به از میان بردن زرقاوی نبوده است؟ وآیا زرقاوی وامثال زرقاوی دست پرورده های پنهانی سرویس هاس جاسوسی سی آی ای وموساد نیستند که هر گاه تاریخ مصرف آن ها به پایان می رسد پاکسازی می شوند؟

صرف نظر از این گمانه زنی ها، نکته مهم آن است که خلا زرقاوی جریان خشونت برخاسته از بنیادگرایی اسلامی در عراق وخارج عراق را تحت تاثیر قرار خواهد داد، اما این جریان که برخاسته از اندیشه متحجرانه سلفی وتکفیری است به کلی از بین نخواهد رفت، خصوصا آن که سازمان القاعده دارای تشکیلات پیچیده وگسترده ای است که غیاب رهبران چندان خللی در روند کلی آن ایجاد نمی کند.

سازواره موزاییکی عراق وعدم بلوغ این کشور در ابعاد سیاسی وامنیتی وفرهنگی از یک سو وحضور اشغالگران بیگانه در این سرزمین از سوی دیگر، همچنان بستر استمرار خشونت با رویکرد سلفی (در کنار تفکر بعثی) را فراهم می آورد.

رهایی عراق وجهان اسلام از اندیشه زرقاوی در وهله مستلزم عزمی راسخ در مقابله با خشونت وخشکانیدن ایده تکفیری وفراخوان به وحدت اسلامی است. اما گام مهم تر شاید در استمرار روند سیاسی وقانونی عراق خلاصه می شود، روندی که مبانی عراق نوین (از جمله دمکراسی وفدرالیسم وهمزیستی مسالمت آمیز طائفه ای وقومی) را در این کشور نهادینه کرده و در نتیجه ثبات وامنیت را برای عراق به ارمغان آورده وزمام امور را از اشغالگران می رباید.

نکته جالب توجه آن است که جریان ترور و اشغالگری در عراق لازم وملزوم یکدیگر شده اند. از این رو رهایی از هر یک به مثابه رهایی از طرف دیگر خواهد بود. آیا مرگ دجال مقدمه ای برای خروج کفار از سرزمین رافدین خواهد بود!؟


 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بسم الله الرحمن الرحیم به زعم نويسندگان بر اساس اديان ابراهيمی، انسانی از جانب خدا، عدالت را در سراسر گيتی برپا خواهد كرد كه بر مبنای تعا
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 1,137
  • کدهای اختصاصی